Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، بابک حمیدیان از آن دسته بازیگرانی است که از تئاتر به سینما رسیده. حالا هم در هر دو حضور دارد. گاهی روی صحنه می‌رود و تابه‌حال بیش از ۲۰ فیلم را در کارنامه‌اش ثبت کرده است. به‌هرحال روزی که فیلم قدمگاه پسر محجوب و کم‌حرفی را به سینما معرفی کرد می‌شد حدس زد که دیر یا زود پیشنهادها به سمت او خواهد آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این گفتگو زمستان سال ۹۰ در مجله همشهری ۲۴ انجام شده است.

شما هم مثل خیلی‌ها سینما برایتان از سالن کوچک و تاریکی در بچگی شروع شد؟
بابک حمیدیان: جمله‌هایی شبیه به این‌که من در کودکی دست پدرم را گرفتم و وارد محیط تاریک سینما شدم و... متعلق به نسل من نیست. این نوستالژی‌ها نسل خودش را دارد و هرکس از نسل من برخوردش را با سینما این‌طور تعریف کند دچار شعار است چون دنیای معاصر ما که من متعلق به آن هستم دنیای شلوغ و بی‌خاطره‌ای است. پس یادم نمی‌آید که به شما بگویم اولین ترس‌ها و اولین برخوردم با سالن تاریک و... کجا و چطور بود. همین‌قدر یادم هست که مدرسه‌ی موش‌ها را که در سینما دیدم از گربه‌ی فیلم آن‌قدر ترسیدم که تا مدت‌ها از سینما دلزده شدم. اما این هم فقط یک خاطره است.  
یادتان که می‌آید سینما چطور دغدغه‌تان شد؟
حمیدیان: از وقتی دانشجوی تئاتر شدم بازیگری برایم دغدغه شد.  
و چطور دانشجوی تئاتر شدید؟ چرا خواستید در این رشته تحصیل کنید؟
حمیدیان: من اول کنکور مترجمی زبان دادم. آشنایی‌ام با یک سفالگر مرا با دنیای هنرهای تجسمی آشنا کرد و همین مسئله شاید مجبورم کرد وارد یک رشته‌ی هنری شوم. البته من در یک محیط فرهنگی بزرگ شدم و پدرم بسیار کتاب‌خوان بود و گرایش به ادبیات و نقد هنری در خانواده‌مان وجود داشت.  
چگونه با محیط حرفه‌ای سینما پیوند خوردید؟
حمیدیان: ترم سوم دانشگاه بودم که نمایش سیاها را با حامد محمدطاهری اجرا کردم. من جزو نسل سوم این نمایش بودم. با همین نمایش به آلمان رفتیم. یعنی از طرف روبرتو چولی که هر سال برای اجرای نمایشی در جشنواره به ایران می‌آمد، به آلمان دعوت شدیم. آن سال آتیلا پسیانی و خانواده‌اش در آلمان نمایش گنگ خواب‌دیده را اجرا می‌کردند. آنجا سیاها را دیدند و آن را دوست داشتند و از سر لطف گفتند وقتی برگشتیم ایران می‌خواهند عضو گروه بازی شوم که این اتفاق افتاد و من با گروه بازی دو کار انجام دادم. بعد، از طرف آقای پسیانی به دفتر آقای تخت‌کشیان معرفی شدم و آنجا گفت‌وگوی حرفه‌ای درباره‌ی فیلم قدمگاه شکل گرفت. قدمگاه برای من نقطه‌ی ورود به سینما بود و یک‌جور تقدس هم برایم دارد.


چرا؟
حمیدیان: چون آن زمان که چشم‌رنگی‌ها و موبورها به واسطه‌ی این خصایص وارد سینما می‌شدند من که هم چشم‌رنگی بودم و هم موبور، در یک فیلم غیرشهری و تجربه‌گرا با درون‌مایه‌ای انسانی به سینما وارد شدم. فیلمی که به‌شدت تکنیکی بود.  
در حرفتان نوعی اعتراض به ورود برخی از هم‌نسلانتان به سینما وجود دارد...
حمیدیان: این‌طور فکر نمی‌کنم که بگویم آی، ما محق هستیم و هیچ‌کس حق ندارد به سینما وارد شود چون این در همین‌طور باز است و ورود چشم‌رنگی‌ها و بینی‌عمل‌کرده‌ها جزو بدیهیات این سینما شده. اما اصولاً هنر مقوله‌ی پیچیده و خشنی است که خودش به‌مرور خودش را غربال می‌کند. خیلی از هم‌نسلان من در دوره‌ای استار شدند اما الان خبری از آنها نیست.  
شما برای حضور و تداوم‌داشتن در این حرفه چه کردید؟
حمیدیان: من سعی کردم در جاده‌ی شخصی خودم با آرامش حرکت کنم و اسیر اتوبان شهرت و محبوبیت و... نشوم. خدا را هم شکر که نه جلد مجله‌ها برایم مهم بوده نه نشستن کنار سفره‌ی هفت‌سین و... کار و عشقم بازیگری و ادبیات است. در این جاده‌ی شخصی هم بیل و فرغون دست خودم است و هر چند متر، آسفالت می‌ریزم و صاف می‌کنم و جلو می‌روم.  
این جاده‌ی شخصی چطور باز شد؟
حمیدیان: خب مشخص است که اولین انتخاب‌ها بسیار تأثیرگذارند. حتی انتخاب اولین عشق زندگی اگر درست انجام شود پایه‌ی مسیرت می‌شود. من هیچ‌وقت هیجان‌زده‌ی بازیگری نشدم. بسیار دوستش دارم اما این باعث نشد در همان وقتی که با قدمگاه دیده شدم و ۸۰ درصد سریال‌ها به‌م پیشنهاد می‌شد، اسیرش شوم. کلاً هم سه سریال بیشتر بازی نکردم. اما شرط داشتن این جاده‌ی شخصی دورشدن از هیجان است. من یاد گرفتم مجذوب سینما نباشم و غرق مغناطیسش نشوم. به خاطر همین، همیشه از محیط‌های پرچالش و پرحاشیه‌ی آن دور بودم. من کتاب‌خواندن و سفررفتن را به بودن در این محیط‌ها ترجیح می‌دهم. در واقع اینها را به اضافه‌ی فیلم‌دیدن جایگزین هیجان کردم.
چه راهی را به جوان‌ترها برای ورود به عالم بازیگری پیشنهاد می‌دهید؟
حمیدیان: قطعاً من راه آکادمیک را پیشنهاد می‌دهم، چون که باعث می‌شود آرام باشی و روحت قبل از ورود به عرصه‌ی حرفه‌ای کمی صیقل بخورد. در کنارش برخی آموزشگاه‌ها هم هستند که پول خوبی می‌گیرند اما آموزش خوبی هم می‌دهند. اما متأسفانه نود درصد بازیگران نسل من جوری جلوی دوربین و پشت دوربین ظاهر شدند که همه فکر می‌کنند بازیگری تعریف ساده‌ای دارد. آنچه شاید کمترنشان داده شده سختی‌های کار و وجه فرهنگی آن است. بازیگری در نهایت بسیار اتفاق کشف‌وشهودی‌ای است و به‌شدت انسان‌محور است.  

کد خبر 779217 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران جاده ی شخصی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۲۰۳۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • علی‌اکبر طوفان‌پناه به کما رفت
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت
  • رقص آذری حامد آهنگی در مقابل مردم به همراه بازیگر پیشکوست سینما (فیلم)
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
  • از تخته‌ سیاه به پرده نقره‌ای؛ بازیگرانی که معلم بودند
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • تصویری دیده نشده از علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم